به گزارش «راهبرد معاصر»؛ مستندی که از شبکه بی.بی.سی عربی منتشر شد و در آن نقش امارات و عیدروس زبیدی، نماینده آن در شورای ریاستی یمن را در ترورهای مخالفان امارات در یمن افشا می کند، واکنش های فراوانی میان کاربران یمنی به دنبال داشته است و نشان دهنده نفرت و خشم آنها نسبت به امارات است.
به نظر می آید سعودی ها به وسیله انگلیس افشاگری کرده اند تا مقبولیت شورای ریاستی مورد حمایت خودشان را در جنوب یمن افزایش دهند و نسخه عیدروس زبیدی و شورای انتقالی را در یمن بپیچند.
آنچه درباره مستند و واقعیت های موجود از صحنه میدانی جنوب باید توجه کرد، مشتمل بر چند بخش است؛
نخست، اینکه مستند به خوبی نشان می دهد میزان اختلافات و شدتش میان ریاض و ابوظبی در یمن آنقدر زیاد است که هر کدام سعی می کنند به روشی از قدرت دیگری بکاهند. این کاهش و محدودسازی طرف مقابل وجه حداقلی و حداکثری دارد. وجه حداقلی آن تلاش های سیاسی شان برای ساختارسازی و ساماندهی سیاسی نیروهای وابسته در جنوب و وجه حداکثری اش خارج کردن اداره و مدیریت جنوب از ید اختیار دیگری است.
ریاض نمی خواهد در روند مذاکرات منتهی به صلح با صنعا، جنوب را نیز به ابوظبی و هم پیمانانش واگذار کند
دوم، اینکه روی آوردن عربستان سعودی به عرصه استفاده از ابزار رسانه برای ضربه زدن به امارات و جریان وابسته به آن در جنوب یمن (شورای انتقالی جنوب)، پیش از آنکه اقدامی تلافی جویانه برای پاسخ به تمرد امارات و وابسته یمنی آن در جنوب باشد، اقدامی برای قدرت بخشی به شورای ریاستی به عنوان ساختار مورد حمایت ریاض در جنوب یمن است. در واقع سعودی ها با رویکرد بیان شده علاوه بر آسیب رساندن به موجودیت شورای انتقالی و نقش مخرب آنها در جنوب، با همراه کردن افکار عمومی جنوب تلاش می کنند مکانیسم های قدرت بخشی میدانی را از ناحیه مذکور در حوزه رسانه ای و اشاعه آن به بخش های دیگر سیاسی– امنیتی– اقتصادی و ... فراهم کنند. این یعنی تقابل ریاض با ابوظبی نبردی به پهنای جنوب یمن و در ابعاد ساختاری و مدیریتی است، نه شخصیت های سیاسی.
گرچه نقش شخصیت ها در شناساندن ساختارها مهم است، اما آنچه ریاض به آن توجه می کند، این است که شخصیت ها نیز همانند ساختارهای شکل گرفته در جنوب وابسته، دلبسته، پیرو و حامی هستند. به طوری که همان نقشی را که شورای ریاستی و اعضای آن در جنوب برای ریاض انجام می دهند، شورای انتقالی برای ابوظبی انجام می دهد.
سوم، اینکه انتشار این مستند در شرایط موجود بحران در دریای سرخ است. در واقع به نظر می آید جمع بندی ریاض در این زمینه این است باید تکلیف موقعیت میدانی و جایگاه آنها در جنوب مشخص شود، به نحوی که ریاض نمی خواهد در روند مذاکرات منتهی به صلح با صنعا، جنوب را نیز به ابوظبی و هم پیمانانش واگذار کند.
از این رو در شرایط موجود نزدیکی به صلح با صنعا، تمرکزی که باید انجام شود، متوجه جنوب و بازی مخرب ابوظبی علیه منافع ریاض است. به بیان جامع تر، ریاض اعتبار، منزلت و دستاورد هشت ساله از تجاوز به یمن را در جنوب مطالبه می کند. از این رو برای دستیابی به این منافع باید از سد ابوظبی و نوابش عبور کند.
چهارم، اینکه نشان دادن چهره ای خشن از ابوظبی و حامیان جنوبی آن و رویکرد استفاده از هر ابزاری مانند ترور برای تحقق اهداف مورد نظر یکی از وجوه شاخص این مستند است. نقطه مقابل سیاه نمایی از ابوظبی و نقش خرابکارانه آن، ارائه سیمایی اعتدالی از ریاض در برابر اقدامات ابوظبی است. این یعنی راهبرد ریاض استفاده از تاکتیک رسانه برای شوراندن ساکنان جنوب علیه اهداف و برنامه های ابوظبی است.
به نظر می آید ریاض در زمان فعلی بیش از هر زمان دیگری به صلح با صنعا نیاز دارد و این مهم برای عربستان در زمینه های میدانی یمن باید در مختصات های دیگری نیز محقق شود؛ به طوری که محقق شدن پایان نزاع با صنعا به وسیله گفت و گو، مذاکره و توافق نمی تواند به معنای پایان فعالیت های ریاض در یمن به شمار آید.
در واقع، ریاض با فارغ شدن از موضوع صنعا و تهدیدات آن عمده تمرکز خود را صرف جنوب و چالش و تهدیداتی خواهد کرد که از سوی ابوظبی و وابسته یمنی آن متوجه منافعشان می شود. از این رو بازی رسانه ای مستندسازی و پخش گسترده آن در این سطح می تواند رویکردی تازه برای حصول به اهداف بلندمدتی باشد که در جنوب یمن باید تحقق یابد.
علاوه بر این، بحران در دریای سرخ و بیم از آینده عربستان سعودی را وارد مرحله تازه ای از کنشگری ها در یمن کرده است. چشم انداز فعلی برای ریاض بر مبنای واقعیت ها و تحولات میدانی سیاستگذاری شده است و در این راستا حذف موانع بخشی از راهبرد عملیاتی و میدانی به شمار می رود.